غريبه آشنا - پيام‌هاي ارسالي

...روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟ پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: ..* ادامه در نظر اول*

Fri, 09 May 2014 23:39:00 GMT

...روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟ پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: ..* ادامه در نظر اول*

ما سامرا نرفته گداي تو مي شويم اي مهربان امام فداي تو مي شويم هادي خلق، کوري چشمان گمراهان پروانگان شمع عزاي تو مي شويم شهادت حضرت امام هادي صلوات الله وسلام عليه تسليت باد.

Sat, 03 May 2014 13:11:00 GMT

ما سامرا نرفته گداي تو مي شويم اي مهربان امام فداي تو مي شويم هادي خلق، کوري چشمان گمراهان پروانگان شمع عزاي تو مي شويم شهادت حضرت امام هادي صلوات الله وسلام عليه تسليت باد.

حديث قدسى: جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي؛( إقبال الأعمال، ج 3، ص 174.) ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد. شَّ

Thu, 01 May 2014 14:23:00 GMT

حديث قدسى: جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ (رَجَبَ) حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ بِي؛( إقبال الأعمال، ج 3، ص 174.) *ماه رجب را ريسمانى ميان خود و بندگانم قرار داده ام؛ هر كس به آن چنگ زند، به وصال من رسد.* شَّ

مبارک باشد آمدن ماهي که اولين روزش باقري، سومينش نقوي،دهمينش تقوي، سيزدهمينش علوي،نيمه اش زينبي و بيست وهفتمش محمدي است

Thu, 01 May 2014 15:32:00 GMT

*مبارک باشد آمدن ماهي که اولين روزش باقري، سومينش نقوي،دهمينش تقوي، سيزدهمينش علوي،نيمه اش زينبي و بيست وهفتمش محمدي است*

بانــــــــــــــــــو هوا دوباره گرم مي شود.. و دوباره تو در زير چادر مشکيت عرق مي ريزي... نه براي آنکه مبادا در آتش دوزخ بسوزي براي آنکه خدايت خوشش بيايد و به ملائکه بگويد؛ ببينيد، اين همان کسي است که به خلقتش به خود آفرين گفته ام... يا زهــــــــــــــــــــــــــرا "س"...

Mon, 28 Apr 2014 04:14:00 GMT

بانــــــــــــــــــو هوا دوباره گرم مي شود.. و دوباره تو در زير چادر مشکيت عرق مي ريزي... نه براي آنکه مبادا در آتش دوزخ بسوزي براي آنکه خدايت خوشش بيايد و به ملائکه بگويد؛ ببينيد، اين همان کسي است که به خلقتش به خود آفرين گفته ام... *يا زهــــــــــــــــــــــــــرا "س"...*

خدايـ ـ ـ ـا

Sun, 16 Feb 2014 21:39:00 GMT

*خدايـ ـ ـ ـا*

نگاه ها همه بر روي پرده سينما بود. اکران فيلم شروع شد،* شروع فيلم، سقف يک اتاق،* دو دقيقه بعد همچنان سقف اتاق, سه, چهار, پنج, .......,هشت دقيقه اول فيلم فقط سقف اتاق! صداي همه در آمد. اغلب حاضران سينما را ترک کردند, ناگهان دوربين حرکت کرد و آمد پايين و به* جانباز قطع نخاع* خوابيده روى تخت رسيد. زيرنويس: اين تنها 8 دقيقه از زندگى اين جانباز بود و شما طاقت نداشتيد...

Sat, 26 Apr 2014 18:17:00 GMT

*نگاه ها همه بر روي پرده سينما بود*. اکران فيلم شروع شد،* شروع فيلم، سقف يک اتاق،* دو دقيقه بعد همچنان سقف اتاق, سه, چهار, پنج, .......,هشت دقيقه اول فيلم فقط سقف اتاق! صداي همه در آمد. اغلب *حاضران سينما را ترک کردند,* ناگهان دوربين حرکت کرد و آمد پايين و به* جانباز قطع نخاع* خوابيده روى تخت رسيد. *زيرنويس: اين تنها 8 دقيقه از زندگى اين جانباز بود و شما طاقت نداشتيد...*

يقيــــــن دارم اگر گنـــــاه وزن داشت اگر لباسمان را سياه ميکـــرد اگر چين چروک صورتمان را زياد ميکــــــــرد بيشتر از اينها حواسمان به خودمان بـــود... . . حال آنکه گــــناه قد روح را خميـــــده چهره بندگـــــي را سياه و چين و چروک به پيراهـــن سعادتمـــــان مياندازد

Thu, 24 Apr 2014 21:20:00 GMT

*يقيــــــن دارم اگر گنـــــاه وزن داشت* اگر لباسمان را سياه ميکـــرد اگر چين چروک صورتمان را زياد ميکــــــــرد بيشتر از اينها حواسمان به خودمان بـــود... . . *حال آنکه گــــناه قد روح را خميـــــده* چهره بندگـــــي را سياه و چين و چروک به پيراهـــن سعادتمـــــان مياندازد

انگشتانم لاي ورق هاي* حافظ که مي رود.. دستِ دلم مي لرزد.. دلم مي خواهد هميشه بگويد:.. يوسف گمگشته باز آيد به کنعان غم مخور* .

Sun, 16 Feb 2014 17:38:00 GMT

انگشتانم لاي ورق هاي* حافظ *که مي رود.. *دستِ دلم مي لرزد*.. دلم مي خواهد هميشه بگويد:.. *يوسف گمگشته باز آيد به کنعان غم مخور* .

* لازم است * .

Tue, 18 Feb 2014 17:05:00 GMT

* لازم است * .

خاطره تماشايشان مي کردم. حاج حسين داشت با راننده ي ماشين حرف مي زد. پيرمرد دست گذاشت روي شانه اش. حاجي برگشت، هم ديگر را بغل کردند. پيرمرد مي خواست پيشانيش را ببوسد، حاجي مي خنديد، نمي گذاشت. خمپاره افتاد. يک لحظه، همه خوابيدند روي زمين. همه بلند شدند؛ صحيح و سالم. غير از حاجي. شهيد حسين خرازي

Mon, 17 Feb 2014 12:51:00 GMT

*خاطره * تماشايشان مي کردم. حاج حسين داشت با راننده ي ماشين حرف مي زد. پيرمرد دست گذاشت روي شانه اش. حاجي برگشت، هم ديگر را بغل کردند. پيرمرد مي خواست پيشانيش را ببوسد، حاجي مي خنديد، نمي گذاشت. خمپاره افتاد. يک لحظه، همه خوابيدند روي زمين. همه بلند شدند؛ صحيح و سالم. غير از حاجي. *شهيد حسين خرازي*

يک متر کمتر در توجيح حواس پرتي من

Fri, 14 Feb 2014 12:12:00 GMT

يک متر کمتر در توجيح حواس پرتي من

به دليل اينکه دو سال جهشي خوانده بود 16 سالگي وارد دانشگاه شده بود. پيش مي آمد که بعضي وقتها مسئولين حراست دانشگاه داريوش را راه نميدادند. مي گفتند بچه است. اينکه دانشجو نيست! در تمام مقاطع تحصيلي شاگرد اول بود و قرار بود مهر 90 هم دکتري را شروع کند. شهيد داريوش رضائي نژاد

Thu, 13 Feb 2014 22:03:00 GMT

به دليل اينکه دو سال جهشي خوانده بود 16 سالگي وارد دانشگاه شده بود. پيش مي آمد که بعضي وقتها مسئولين حراست دانشگاه داريوش را راه نميدادند. مي گفتند بچه است. اينکه دانشجو نيست! در تمام مقاطع تحصيلي شاگرد اول بود و قرار بود مهر 90 هم دکتري را شروع کند. *شهيد داريوش رضائي نژاد*

امام خميني 15 بار به خواستگاري يک دختر مي رود 15 بار و هر بار جواب نه است اما جواب مثبت را مادر سادات در خواب از عروسش مي گيرد..... حق هم دارد زندگي مان بلنگد مهريه و جهاز و لباس عروس و مهمان و مراسم و ..... هيچ چيزش به مادر شيعه شبيه نيست آن وقت توقع دعاي خير داريم از حضرت مادر ....

Thu, 13 Feb 2014 16:25:00 GMT

*امام خميني 15 بار به خواستگاري* يک دختر مي رود 15 بار و *هر بار جواب نه است* اما *جواب مثبت را مادر سادات در خواب از عروسش مي گيرد*..... حق هم دارد زندگي مان بلنگد مهريه و جهاز و لباس عروس و مهمان و مراسم و ..... هيچ چيزش به مادر شيعه شبيه نيست آن وقت توقع دعاي خير داريم از حضرت مادر ....

دوست واقعي مثل صبح ميمونه ،نميشه تموم روز داشتش، ولي مطمئن هستي که فردا ،روز بعد،هفته بعد،سال بعد و تا ابد هست..

Fri, 14 Feb 2014 11:07:00 GMT

دوست واقعي مثل صبح ميمونه ،نميشه تموم روز داشتش، ولي مطمئن هستي که فردا ،روز بعد،هفته بعد،سال بعد و تا ابد هست..